برای حرف زدن با یک مقنی نمیتوان خیلی روی زمین ماند. باید بروی به سرزمین رویایی او در زیرِ زمین، باید از سطح فاصله بگیری و ذره ذره در تاریکی و عمق حل شوی. ما تنها دو ساعت در عمق ۲۰ متری زمین بودیم، فضای قنات و شوق اُستاتقی ما را از خودمان ربوده بود. ما دنبال سرِ او و حرفهایش رفتیم و او برایمان از آداب کندن قنات و ساعتها گیر افتادن در دل چاه گفت.